رز سمنانی

به نام آن که عشق را آفرید  

یک روز مثل روزهای دیگه که داشتم برای سرگرمی چت میکردم با یک دختر آشنا شدم دختر خیلی   

خوبی بود اما خوب همش از خودش تعریف می کرد و منو کوچک می کرد خلاصه هرطوری بود من  

متقاعدش کردم که من با همه فرق می کنم.  

خواستم باهاش بیشتر آشنا بشم به همین خاطر شمارمو بهش دادم اما قبول نکرد به سختی وادار به  

این کارش کردم   

چند روز گذشت تا بالاخره زنگ زد با هم آشنا شدین مدتی گذشت منو اون عاشق هم شده بودیم که...  

عاشقان را خوشدلی تقدیر نیست                                            با چنین تقدیر بدی تدبیر نیست   

نمی دونم چه شد عشقم در حالی که می گفت عاشقمه ولی خواهان ترکم بود!!!  

آخه چرا ؟؟؟  

اون می گفت دوستم داره  

من برایش خدا بودم  

من همه کسش بودم آخه چرا؟؟؟  

بی دلیل از زندگیش پاک شدم اما می گفت دلیل داره  

من بهش گفتم ازدواج کردم خیلی خوشحال شد اما نمی دونه اون تمام زندگیمه  

من ازدواج نکردم   

من بهش دروغ گفتم  

من به قدری دوستش دارم که به خاطرش از خانوادم گذشتم 

از زندگی راحتم گذشتم 

از مهر مادری گذشتم  

از تکیه گاهم گذشتم تا فقط اونو داشته باشم اما... 

نمی دونم چه چیزی باعث جدایی ما شد 

شاید براش اثبات نشده که در عشقم صادقم آخه عشق برای افراد بازیچه شده   

اون حرف منو نمی شنوه امیدوارم روزی اینو بخونه   

من دوستش دارم قد مریم خودم  

هیچ وقت هم فراموشش نمی کنم   

می نویسم که شاید بخواند:دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد می پزیرم  

اگر امتحان الهی که من لیاقت ندارم خدا منو با این فرشته بی همتا خود آزمایش کنه  

من تا آخرش هستم میگن بالاتر از سیاهی رنگی نیست پس برای یک عاشق هم بالاتر از مرگ نیست 

پس اگر عشق من گناهه و تاوانش هم مرگه من پزیرا هستم  

نوشتم تا به جهانیان بگم:(رزکم دوووووووووووستت دارم) 

دوستان از شما خواهش می کنم کمکم کنید آخه این حالت داره دیوونم می کنه   

دوستانhelp my  

 

 

 خدا کاری این بار که دستای ظریفش رو تو دستام حس کنم یک بار

نظرات 12 + ارسال نظر
ریحـــــــــــــــــــــانه یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:44 ب.ظ http://www.zibaandishi.blogsky.com

چه وبلاگه زیبایی به منم سر بزن خواستی تبادل لینک کنیم

ریحـــــــــــــــــــــانه یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:12 ب.ظ http://www.zibaandishi.blogsky.com

اره
خدا!

من با این که صدایه این خوانند رو دوست ندارم اما خیلی بضی اهنگاش زیباس

بهار دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:23 ب.ظ http://www.matintop.blogfa.com

سلام
عزیزم آخه خبرم نکردی که آپ کردی
حالاچرا دعوا می کنی؟؟؟؟؟؟؟

بهار دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:18 ب.ظ http://www.matintop.blogfa.com

آقا رضا
شما یه طوری رفتار می کنی که انگار ما هم دیگرو می شناسیم
ولی ما تازه با هم آشنا شدیم
مگه این طور نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شیما سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:42 ق.ظ http://www.pinh.blogfa.com

سلام آقا رضا

خوبین ؟

راستش زندگی و زمان بعضی وقتها جای این نیست که همه چیز رو تجربه کنیم باید از تجربیات دیگران استفاده کنیم

من نمیدونم رابطتون در چه حد بوده همو دیدین یا نه و ...
اما خود من

برای اولین بار و آخرین بار : با یه پسری از یه شهر دیگه ۷ سال با هم بودیم تلفنی و چت و عکس و وب
اون پسر حرف نداره
اما وقتی بعد از ۷ سال اومد همو از نزدیک دیدیم اون عاشق تر شد و من روز به روز از احساسم کم شد

الان حس عذاب وجدان دارم
بعد کلی بحث و جدل خودمو بداخلاق جلوه دادم که ازم خسته بشه و هنوز نشده قراره این مهر بیاد خواستگاری با این ذهن که من دیوونه وار دوستش دارم اما اگه بیاد مجبورم با اینکه دوستش ندارم قبول کنم ... برای فرار از عذاب وجدان


تو زندگیم به این نتیجه رسیدم که دوس دارم دیگران هم استفاده کنن ازش که متاسفانه همیشه میگن ما با بقیه متفاوتیم و این اتفاقا برامون نمیفته
دوس دارم باور کنن عشق و دوست داشتن به روش قدیمی اصل زندگیه با دلیل ثابت میکنم قبول هم دارن ولی بکار نمیبرم
امیدوارم شاد و خوشبخت باشید

ببخشید خیلی حرف زدم
لطفا این نظر رو نمایش ندین تو وب یا پاکش کنید

ممنون از حضورت تو وبم
بازم تشریف بیارید

امی سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:11 ق.ظ http://www.shelakhteh.blogsky.com

سلام من هستم سرم خیلی شلوغه وگرنه به یادتم

پرواز سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:02 ب.ظ http://zahra1371-vahid.blogfa.com

سلام به نظر من که تو اشتباه کردی
آخه آدم عاقل تو باید به یه دختری که تو چت با هم دوست شدید دل ببندی
به نظر من باید فراموشش کنی و اینو بدون خدا به موقش یکی رو سر راهت قرار میده که لیاقتت رو داره
به نظر من دختری یا پسری که ا هم توی چت دوست میشن
نباید به هم دل ببندند مثل دوستی های خیابونی
البته سوئ تفاهم نشه ولی حقیقته که باید پذیرفت
دیگه حرفی ندارم
بازم پیشم بیا
امیدوارم به حرفمام فکر کنی
خدا یارت

نیما سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:34 ب.ظ http://1985boys.blogfa.com

سلام.ممنونم.تو خیلی لطف داری...
تو دوست می داری اما او نه
تو عاشقشی اما او نه
ما دوستت داریم

(ساناز) سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:33 ب.ظ http://alone111.blogsky.com

سلام عزیزم
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرسی که به کلبیه تنهاییام سر زدی
دردات شبیه منه
بازم بیا پیشم
منتظرتم

رز سمنانی پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:46 ق.ظ

سلام دوستان
من دوست رضام من خیلی با رضا بد کردم او به خاطر من از زندگیش از همه کسش گذشت ولی من باهاش چه کردم حتی او وقتی به خاطر من اومد سمنان من به دیدنش نرفتم البته دلیل داشتم ولی من کلا ادم ترسو ضعیف و خودخواه هستم نمیدونم رضا چرا تا حالا اینو نفهمیده من بهش گفتم که هیچ وقت نمیتونم ازدواج کنم ولی او باز حرف خودشو میزنه میگید چه کار کنم؟ من خودم دلم شکسته او وقتی من ترکش کردم یه کاری کرد که از وقتی که فهمیدم دارم دیوونه میشم خواهش میکنم به رضا بگید که من به دردش نمیخورم من لایقش نیستم اون لایقه بهترینهاست نه منه ضعیف امیدوارم هر چه زودتر اینو بفهمه ازتون خواهش مییکنم تا اون جا که میتونید هیچ وقت تنهاش نذارین و کمکش کنین تا راحت تر فراموشم کنه

رز سمنانی جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:04 ب.ظ

سلام دوستان
تو رو خدا به رضا کمک کنید اون داره به خاطر من خودشو از بین میبره خواهش میکنم کمکش کنید

رز سمنانی جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:05 ب.ظ

خواهشا نظرمو بذار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد